استراتژی، اسطورهای برای استارتاپ
استراتژی، اسطورهای برای استارتاپ ها (و آیا میتوان با آن مقابله کرد؟)
کسبوکار شما هرگز بزرگتر از استراتژیهای پشت آن نخواهد شد.
ما یک برنامه استراتژیک داریم، انجام کارها!
Herb Kelleher (بنیانگذار هواپیمایی Southwest Airlines)
امروزه ببا توجه به شرایط پاندمی کرونا، نمیتوانیم با این نقل قول مخالف باشیم و فکر میکنیم که این جمله برای بنیانگذاران استارتاپها کمی گمراه کننده باشد. بسیاری از بنیانگذاران تصور میکنند که استراتژی فقط یک جلمه است که توسط شرکتهای بزرگ استفاده میشود و توسط مشاوران آن شرکتها برنامهریزی میشود.
استراتژی استارتاپ را محدود میکند
امروزه بسیاری از استارتاپها به این روش فکر میکنند: استراتژی بزرگی هر تلاش و فعالیت را مشخص میکند و برمیزان دستیابی به اهداف، تاثیر میگذارد.
موفقیت = استراتژی (1 ∞) x اجرای (0-1)
استراتژی عددی بین 1 تا بینهایت است و اجرای آن عددی بین 0 تا 1 است. این بدان معناست که مهم نیست چقدر خوب عمل کنید، اجرای شما هرگز از پتانسیل استراتژی شما فراتر نمیرود.
بیشتر بخوانید:
۵ روش برای تخمین اندازه بازار
نانوایی محله
برای مثال بیایید بگوییم نانوایی محلهی شما، نانوایی را برای فروش نان سنگک در نظر گرفته است. ما نمرهی 5 را به استراتژی او میدهیم. اگر خوب اجرا شود (0.8) و در نتیجه نمره کلی 4 را کسب میکند.
از آنجا که شما نان را دوست دارید، تصمیم میگیرید یک نانوایی زنجیرهای را در سراسر کشور را شروع کنید. من به شما نمرهی استراتژی 500 را میدهم، زیرا پتانسیل بسیار بیشتری دارید و سرمایهی بیشتری نیز نیاز دارید (بیایید بگوییم برای مثال 100 برابر). اما این هم باعث میشود که اجرای آن بسیار سختتر شود و شما در نهایت نمره 0.6 را در اجرا بدست میآورید. بنابراین، شما در پایان با نمره کلی 300 را گرفتهاید!
از این مثال روشن است که استراتژی حد آنچه شما میتوانید انجام دهید را تعیین میکند. مهم نیست که اجرای شما چقدر خوب باشد، سرمایه گذاری شما هرگز بزرگتر از استراتژیهای پشت آن نخواهد شد.
چگونه از این بینش استفاده کرد؟
شما به عنوان بنیانگذار استارتاپ در اصل سه نوع سؤال دارید که باید پاسخ دهید: چی؟ چرا؟ چطور؟
- دلیل “چرا” دلیل شخصی شما برای شروع یک کسبوکار ( شخصی، اهداف، ارزشها و غیره) است.
- استراتژی شما “چی” است. به عنوان مثال، میخواهید یک نانوایی یا یک نانوایی زنجیرهای افتتاح کنید؟
- “چگونه” با تلاشهای روزانه که برای اجرای استراتژی سروکار دارد. بیشتر وقت خود را صرف پاسخ به سؤالات “چگونه” می کنید.
تجربه نشان دادهاست که بیشتر بنیانگذاران تمایل دارند که زمان بیشتری را صرف “چگونه” کنند و زمان کافی برای “چی” نکنند، زیرا “چگونه” ملموستر و پر فشارتر است (کدی که باید نوشته شود، سوالات مشتری ، و غیره).
بنابراین، آنچه اتفاق میافتد این است که شما با یک فرضیه استراتژیک شروع میکنید اما تقریباً بلافاصله در کارهای روزمره کسبوکار خود گیر میافتید. بسیاری از بنیانگذاران در این مرحله گیر کرده و هرگز به سوالات “چی” برنمیگردند!
در دنیا هرروزه فرصتهای بسیاری حتی برای کسبوکار شما وجود دارد، پس وقت خود را صرف استراتژی اولیهی خود نکنید، شاید کسبوکار شما هم نیاز به تغییر دارد.
نظرات کاربران
نظراتتان را با دیگران به اشتراک بگذارید.