ادغام طراحی در فرآیند کسب و کار
ادغام طراحی در فرآیند کسب و کار
اگر شما در حوزه دیجیتال و یا کسب و کارهای نوآورانه فعالیت میکنید، در حال تلاش برای تدوین و پیادهسازی یک استراتژی نیز هستید. احتمالا شما نوعی از تفکر طراحی را تجربه کردهاید. ممکن است شما تجربه Design sprint یا شرکت در یک کارگاه تفکر طراحی یا حتی استفاده از یک ابزار طراحی را نیز داشته باشید. طراحی، ارزش افزودهای به برخی از نقاط فرآیند کسب و کارتان ارائه خواهد کرد.
تفکر طراحی را فراموش کرده و به عملیات طراحی رجوع کنید
تفکر طراحی در مورد “اندیشیدن مانند یک طراح” است. هرکسی میتواند این کار را انجام دهند و هرکسی بایستی اینکار را انجام دهد. این برای طراحان به معنای “انجام ترفندهای طراحی” و خلق ایده است. برای درک واقعی ارزشی که ابزار، ذهن و مهارت طراحی میتوانند به ارمغان بیاورند، طراحان باتجربه بایستی با تمامی فرآیندهای کسب و کار و یا پروژه شما درگیر باشند. و این دقیقا همان چیزی است که عملیات طراحی برای من معنی دارد: ادغام و یکپارچگی طراحی با عملیات کسب و کار و یا پروژه.
فرآیند توسعه خدمت
برای درک چگونگی انجام این کار، باید بفهمید که چگونه طراحی، ارزش افزودهای را در تمامی بخشهای فرآیند توسعه خدمت ایجاد می کند. اجازه دهید نگاهی به گامهای پروژه توسعه خدمت بیاندازیم:
– کندوکاو
مصاحبه با ذینفعان برای دریافت ایده خدمتی که مورد نیاز آنهاست
– تعریف
تعریف خدمتی که می خواهید آن را توسعه دهید.
– طراحی
بعد از اینکه برای خدمت مورد نظر طراحی کردید
– ارزیابی
و با ذینفعان آن را امتحان کردید.
– تحویل
سپش خدمت را به شیوهای چالاک توسعه می دهید.
– هم راستایی استراتژیک
هم اکنون ببینید که خدمت طراحی شده همراستا با اهداف استراتژیک شما هست یا خیر.
طراحی در نقش مرکزی
برای اینکه ببینیم میتوانیم نقش مرکزی تری به طراحی بدهیم، ما باید این فرآیند را از مرحله نمونه سازی شروع کنیم. براین اساس ما میتوانیم از نمونه اولیه برای مصارف زیر استفاده کنیم:
– درک درستی از بینشها پیدا کنید. این تمرکز، بستری را برای ارتباط مردم با پیشینههای متفاوت و تسهیل توسعه ایده فراهم می آورد. با تمرکز بر روی طراحی، شما به بینش عمیقتر و مرتبط تری دست پیدا خواهید کرد.
– سوال درست را پیدا کنید. با پرسیدن اینکه: ” آیا این طراحی مشکلی را حل می کند؟” شما معمولا با این پاسخ مواجه می شوید که طراحی مشکل را حل می کند، اما مشکل دیگری را. این به شما کمک میکند که مشکل واقعی و عمیق را پیدا کنید.
– به سرعت و ارزان نسخه قابل تست را تولید کنید: برای به حداکثر رساندن میزان یادگیری و کاهش ریسک، در اسرع وقت بایستی نسخه قابل آزمایش را تولید کنید. با ساخت نمونه اولیه، شما می توانید به سرعت و ارزان محصول خود را با کاربران واقعی امتحان کرده و ببینید آیا راه حل شما کار می کند؟
– ارائه طرحهای تایید شده و دقیق به تیم توسعه: اگر محصول اولیه را چندین بار تولید کرده باشید، بایستی نسخه آخر را به عنوان طرح برای توسعه استفاده کنید. در مورد کسب و کارهای دیجیتالی که تولیدی در آن وجود ندارد، طرح هایی که با کدهای واقعی نوشته می شوند بسیار واقعیتر و سریعتر خواهد بود.
– پیدا کردن نقاط کور: در طول روند توسعه ممکن است به نقاطی بر بخورید که تاکنون به آن نپرداخته اید. در اینصورت میتوانید به محصول اولیه خود، ویژگیهای دیگری اضافه کنید که محصول را به یک سند زنده تبدیل می کند که در حال تکامل است.
– اهداف استراتژیک را حفظ کنید: در طول فرآیند تحقیق و طراحی، اصول و استراتژی خدمات خود را طراحی کردهاید. شما با آنها را با استراتژی مدیریت خود کنترل کردید تا اهدافتان را شناسایی کنید. و این تمام چیزی است که در تولید نمونه نیز دیده شده است. اما همه افراد تیم شاید قادر به درک آن نباشند. شما میتوانید از محصول اولیه برای اعتبارسنجی خدمت خود در برابر اهداف استراتژیک استفاده نمایید.
اگر آن را به نمودار اضافه نمایید، میبینید که برخی از حلقههای بازخورد ظاهر میشوند و هر مرحله به مرحله توسعه پیدا می کند. و طراحی نقشه مرکزی را ایفا می نماید.
منبع: https://medium.com
نظرات کاربران
نظراتتان را با دیگران به اشتراک بگذارید.