تکنیک SCAMPER برای تفکر خلاقانه
تکنیک SCAMPER برای تفکر خلاقانه
تفکر خلاق و حل مسئله بخش مهمی از روند طراحی به منظور تبدیل ایده به نوآوری و از میان برداشتن موانع در مقابل خلاقیت است. یکی از روشهای موفق در تفکر خلاق، استفاده از تکنیک SCAMPER است. در حالی که روشهای متفاوتی برای حل مسئله و تفکر خلاق مثل مدل تفکر هورسون، طوفان فکری معکوس و …. وجود دارد، تکنیک SCAMPER یکی از سادهترین و مستقیم ترین این روشهاست. تکنیک SCAMPER روشی است ساده که برپایه ایجاد یک ایده جدید از طریق اصلاح چیزهای قدیمی موجود در اطراف ما شکل گرفته است.
تکنیک SCAMPER برای اولین بار توسط Bob Eberle معرفی شد تا به سوالات هدفمند، که در حل و فصل مسائل و طوفان فکری مطرح می شود، پاسخ دهد. نام SCAMPER مخفف هفت تکنیک مختلف است:
S: substitute جایگزینی
C: combine ترکیب
A: adapt انطباق
M: modify اصلاح
P: put to another use استفاده دیگر
E: eliminate حذف کردن
R: reverse معکوس
جایگزینی:
تکنیک جایگزینی بر روی آن بخشی از محصولات و یا خدمات متمرکز میشود که میتواند جایگزین شود. ما میتوانیم مکانها، مشتری، مواد، فرآیندها و احساسات را جایگزین کنیم. مانند استفاده از انرژی خورشیدی به جای سوختهای فسیلی.
سوالاتی که در این تکنیک مطرح می شود عبارتند از:
- کدام بخش از فرآیند را میتوان بدون هیچ گونه تغییری در کل پروژه جایگزین کرد؟
- چه کسی یا چه چیزی میتواند بدون تاثیرگذاری در فرآیند جایگزین بشود؟
- چه جزیی از فرآیند میتواند بوسیله گزینه بهتری جایگزین بشود؟
- آیا زمان یا مکان پروژه میتواند جایگزین بشود؟
- چه اتفاقی خواهد افتاد وقتی که بخشی از پروژه جایگزین میشود؟
- چه جاهای دیگری می وانید محصول خود را به فروش برسانید؟
- آیا می توانیم دستگاه فعلی را با گزینه ای دیگر جایگزین کنیم؟
- آیا می توانیم فرآیند را با فرآیند ساده تر جایگزین نماییم؟
ترکیب کردن:
تکنیک ترکیب تمایل به تجزیه و تحلیل امکان ادغام دو ایده، فرآیند یا محصول برای ایجاد یک خروجی کارآمدتر دارد. مانند کلاههایی تولید کنیم که در آن چراغ وجود داشته باشد یا تلویزیونهایی که موسیقی هم پخش میکند. تکنیک ترکیب میتواند شامل سوالهای زیر باشد:
- اگر این محصول را با یک محصول دیگر ترکیب کنیم، چه چیز جدیدی ساخته میشود؟
- آیا می توان دو گام از یک فرآیند را با یکدیگر ترکیب کرد؟
- آیا می توان همزمان دو فرآیند را با هم شروع کرد؟
- آیا شرکت ما می تواند منابع را با شرکت دیگری در بازار ترکیب کند؟
- آیا می توانیم دو یا چند فناوری را با یکدیگر ترکیب کنیم؟
انطباق دادن:
تکینک انطباق اشاره به جلسات طوفان فکری با هدف تنظیم با تغییر محصول یا خدمات برای ایجاد یک خروجی بهتر دارد. این تغییرات می تواند شامل یک تغییر کوچک یا تغییرات کلی در یک پروژه باشد. . تکنیک انطباق می تواند شامل سوال های زیر باشد:
- برای رسیدن به بهترین نتیجه، چه تغییراتی مورد نیاز است؟
- چه کارهای دیگری در این مورد به خصوص می توان انجام داد؟
- چطور می توان فرآیندهای موجود را بهبود بخشید؟
- چطور می توان محصول موجود را اصلاح کرد؟
- چگونه می توان فرآیندهای موجود را انعطافپذیر بخشید؟
اصلاح، کوچک یا بزرگ کردن:
این تکینک اشاره دارد، به تغییر فرآیند به نحوی که قابلیت های بیشتری برای خلاقیت و حل مسئله ایجاد کند. این تغییرات بیشتر بر روی فرآیند کلی تمرکز دارد. سوالاتی که در این بخش پرسیده می شوند عبارت است از:
- چه اصلاحاتی بر روی فرآیند، نتایج را بهبود می بخشد؟
- اگر بازار متفاوت باشد، فرآیندها به چه شکل خواهند بود؟
- آیا می توانیم فرآیندها را به منظور ایجاد کارایی بیشتر تغییر دهیم؟
- اگر محصول دو برابر اندازه فعلی باشد، چه اتفاقی می افتد؟
استفاده دیگر:
این تکنیک بر روی استفاده از محصولات و خدمات با هدف دیگر یا استفاده از محصولات و خدمات موجود برای حل مسائل جدید استفاده می شود. به عنوان مثال میتوان از این تکینک برای استفاده از محصول موجود برای بخش دیگری از بازار یا مصرف کنندگان بکار برد. مانند استفاده از زباله ها برای تولید الکتریسیته. سوالاتی که در این تکنیک می توان پرسید عبارت است از:
- چه بخش های دیگری از شرکت می توانند از این محصول استفاده کنند؟
- چه مزیتی برای محصول وجود خواهد داشت اگر در جاهای دیگری استفاده شود؟
- اگر بخش دیگری از بازار را برای محصول موجود در نظر بگیریم چه اتفاقی می افتد؟
- آیا می توان به فرآیندها گام دیگری اضافه کنیم که بتوان در جاهای دیگر هم مورد استفاده قرار گیرد؟
- از چه شیوه های دیگری می توان از این محصول استفاده کرد؟
- آیا می توانیم از زباله ها برای مصارف دیگر بازیافت انجام دهیم؟
حذف کردن:
همانطور که از نام این تکینک مشخص است، این روش با هدف شناسایی بخشهایی از فرآیند است که به منظور بهبود فرآیند محصول یا خدمت قابل حذف شدن است. این تکنیک همچنین کمک میکند که بخش های غیرضروری پروژه را نیز شناسایی کنید. مثل حذف سیم از تلفن های سیم دار. سوالات مربوط به این بخش شامل موارد زیر است:
- چه اتفاقی خواهد افتاد اگر این فرآیند حذف شود؟
- چگونه می توان به خروجی مشاهی بدون انجام بخش خاصی از پروژه دست یافت؟
- آیا واقعا به این بخش خاص نیاز هست؟
- اگر مجبور بودیم با نیمی از منابع موجود کار می کردیم، چگونه عمل می کردیم؟
وارونه سازی:
معکوس کردن فرآیند یا بخشی از آن کی تواند به حل مشکل یا ایجاد یک خروجی نوآورانه کمک کند. مانند طراحی اتویبیلهایی که موتور در پشت تعبیه شده است.
سوالات این بخش عبارتند از:
- چه اتفاقی خواهد افتاد اگر این فرآیند معکوس اجرا شود؟
- چگونه می توان وضعیت فعلی را برای ایجاد خروجی بهتر تغییر داد؟
- اگر محصول را برعکس کنیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟
- آیا می توانیم عناصر را عوض کنیم؟
منبع
نظرات کاربران
نظراتتان را با دیگران به اشتراک بگذارید.